{{item.fa_name}}
جستوجوی دقیق برای معنی
To Invest
در واژهنامه ترجمیک
زمان جستجو: ۰.۰۰۲ هزارم ثانیه
درباره واژهنامه ترجمیک
۰
۰
[bbCustoms]
[... عمومی ...]
سرمایه گذاری کردن
۰
۰
[توسط مترجم]
[... عمومی ...]
استثمار
معنی To Invest, معنی Tخ Iئذثسف, معنی To Invest, معنی اصطلاح To Invest, معادل To Invest, To Invest چی میشه؟, To Invest یعنی چی؟, To Invest synonym, To Invest definition,
معنی magical
,
ترجمه magical
به فارسی,
معنی self-centeredness
,
ترجمه self-centeredness
به فارسی,
معنی دندان عقل
,
ترجمه دندان عقل
به انگلیسی,
معنی (دربیسبال)توپ رابهطرف چوگان زن پرتاب کردن، توپ را , اوج، سرازیری، جای شیب، پلکان، دانگ صدا، زیروبمی , زدن صدا، استوارکردن، خیمهزدن، برپاکردن، نصب کردن قیر، پرتاب، ضربت باچوگان، نصب، استقرار، اوجپرواز
,
ترجمه (دربیسبال)توپ رابهطرف چوگان زن پرتاب کردن، توپ را , اوج، سرازیری، جای شیب، پلکان، دانگ صدا، زیروبمی , زدن صدا، استوارکردن، خیمهزدن، برپاکردن، نصب کردن قیر، پرتاب، ضربت باچوگان، نصب، استقرار، اوجپرواز
به انگلیسی,
ترجمه مقاله فارسی به انگلیسی
،
ترجمه مقالات انگلیسی